بازاریابی چیست؟مدیریت رابطه سودمند با مشتری
شرکت های موفق امروز همه در یک نقطه مشترک هستند آنها شدیدا متمرکز بر مشتری و کاملا ملزم به بازاریابی هستند. در ابتدا با یک مثال از شرکت تسکار زده، نسکار ابتدا ابن ذهنیت را ایجاد کرده بود که یک عده بی کار و علاف برای وقت گذرانی دور هم جمع میشدند. این شرکت با مدیریت و بازاریابی مناسب توجه و تمرکز به نیازهای مشتری دائمأ تلاشی برای رفع نیازهای مشتریان کرد تا اینکه امروزه یکی از پرمخاطب ترین ، موفق ترین برنامه در امریکا شده است.
در بین فعالیت های مختلف کسب و کار بیش از همه نیم بازاریابی با مشتری سروکار دارد. صرف دوگانه بازاریابی جذب مشتریان جدید با ارائه ارزش بالاتر و حفظ مشتریان فعلی به وسیله جلب رضایت آنها است.
بازاریابی درست برای موفقیت هر شرکتی حیاتی است و فقط شرکت های خصوصی از بازاریابی استفاده میکنند بلکه خیلی از سازمان های غیر انتفاعی مثل کلیساها، دانشگاه با بیمارستانها، موزه ها و غیره برای کسب موفقیت به بازاریابی احتیاج دارند.
تعریف بازاریابی
بعضی از افراد تصور میکنند که بازاریابی تنها تبلیغ کردن و فروش است، بازاریابی به معنی برآوردن کردن نیازهای مشتری میباشد. اگر بازاریاب خوب عمل کند نیازهای مشتری را تشخیص دهد بر اساس نیاز مشتری محصولی تولید کند با خدمتی ارائه دهد به خوبی و به شکل موثر آن را توزیع کند و آن را معرفی کند به راحتی میتوانند آن محصول را با آن خدمت را بفروشد.
بازاریابی شامل ایجاد رابطه تبادلی و پر ارزش با مشتری استه بازاریابی هم فرایندی است که در آن شرکت برای مشتری ارزش ایجاد میکند و دریافت ارزش بین شرکت سازمان و مشتری به طور متقابل اتفاق می افتد. فرایند بازاریابی در مالزی به پنج مرحله به تصویر در آمده که چهار مرحله اولی از پنج مرحله سعی در درک مشتری ایجاد ارزش و ایجاد رابطه مستحکم به او است و مرحله آخر شرکت پاداش خود را به شکل فروش و سود از سرمایه دریافت میکند.
مشتریان امروزه با طیف گسترده ای از تبلیغات و شرکت های ارائه کننده محصولات و خدمات خود رو به رو میشوند که در نتیجه مشتریان راضی از تجربه خوب خود با دیگران صحبت میکنند و مشتریان ناراضی معمولا به محصولات رقبا رو میاورند. رخ دادن بازاریابی همان است که مردم تصمیم میگیرند نیازها و خواسته های خود را از طریق ارتباط داد و ستد بسازند.
بازارها
بازار مجموعه ای است از خریداران بالقوه و بالفعل بک کالا خریداران دارای نیاز مشترکی هستند که میتوان آن را از طریق داد و ستد مرتفع کرده بازاریابی یعنی مدیریت بازاریا به شکلی که منجر به ارتباط سودآوری شود
بازاریابی فقط وظیفه فروشندگان نیست بلکه یک پروسه / فرایند است. در این فرایند حتی خریداران به این فرایند کمک میکنند از زمانیکه مشتری به دنبال کالای مورد نیاز با قیمتی در حد استطاعات خود است.
طراحی استراتژی بازاریابی بر اساس مشتری
مدیریت بازاریابی هنر علم انتخاب بازار هدف و ایجاد رابطه سودمند با آن است. بافتن، جذب کردن، حفظ کردن و رشد دادن رابطه با مشتریان از طریق ایجاد انتقال و ارائه ارزشهای مورد نظر مشتری میباشد. دو سوال مهم برای مدیر بازاریابی ۱٫ بازار هدف ۲٫ طرح ارزش ما چیست؟
انتخاب مشتری
شرکتها برای ارائه خدمات خود باید بازار هدف خود را مشخص کنند و گروه های از مشتریان تقسیم نمود.
تقسیم بندی بازار و سپس بخش مورد نظر خود را انتخاب کنند که به آن بازار هدف میگویند. امروزه مدیران بازاریابی میدانند که امکان خدمتگزاری به همه مشتریان به همه اشکال وجود ندارد و شرکت ها باید بتوانند که خدمات خوب خود را فقط به بخشی از مشتریان ارائه دهند. بعضی از شرکت های بزرگ برای اجرا کردن این فرایند گامی به دنبال کاهش تعداد مشتریان و میزان تقاضا میکنند.
انتخاب طرح ارزش
آن چیزی که باعث متمایز بودن با بقیه رقبا میشود ایجادطرح ارزشی است شرکتها باید قوی ترین طرح ارزش ممکن را انتخاب کنند تا در بازار هدف بهترین مزیت رقابتی ممکن را به دست آورند.
گرایش های مدیریت بازاریابی
برای طراحی استراتژی برای ایجاد رابطه سودمند با مشتریان پنج رویکرد وجود دارد: تولید، محصول، فروش، بازاریابی و اساس بازاریابی اجتماعی
تولید: افزایش کارایی تولید و توزیع از اصول این رویکرد دانست.
محصول : در این رویکرد به کیفیت، بازده و خصوصیات اینکاری محصولات توجه میشود که اشکال عمده ای این رویکرد این است که شرکت به جای اینکه به رفع نیاز مشتری توجه کند به محصولات و ارتقاء کیفیت به محصولات توجه میکنند.
فروش : در این رویکرد به ایجاد رابطه های طولانی مدت و ارزشمند با مشتری توجهی نمیشود فقط تاکید بر دستیابی معاملات که منجر به فروش میشود هدف فروش محصولات تولید شده است که محصولاتی که بازار خواهان آن است.
بازاریابی : در این رویکرد برخلاف فروش که نگاهی از درون به بیرون دارد و بساز بفروش است نگاه بازاریابی از بیرون به درون است و شعار آن حس کن به آن جواب بده.
موضوع مهم این است که خیلی از مشتریان نیاز خود را میدانند و آنها نیازهای پنهانی دارند که باید پیوسته سعی شود که این نیازها شناخته شود و برای ارتقاء آن تلاش شود.
بازاریابی اجتماعی
در این رویکرد شرکت ها نباید فقط به فکر سود دهی خود باشند برای پایداری خود و مصحولات و خدمات خود همواره باید تلاش کنند که آیا محصولات و یا خدمات آنها به اجتماع اگر نفعی ندارد ضروری نیز نداشته باشد.
آماده کردن طرح و برنامه بازاریابی یکپارچه
طرحی کلی که شرکت به آنها خدمت میکند و نحوه ایجاد ارزش برای آنها ترسیم میکند را استراتژی بازاریابی شرکت میگویند برنامه بازاریابی با عملی کردن استراتژی بازاریابی رابطه با مشتری برقرار میکند این برنامه از آمیخته بازاریابی تشکیل شده که اصطلاحا به آن ۴p میگویند که قیمت محصول و ترویج است،
مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)
فرایندی است که به ایجاد حق رابطه سودمند با مشتری از طریق ارائه ارزشهای بالاتر به او منجر میوشد. هنر جذب، نگهداری و زیاد کردن مشتریان است.
بلوکهای سازنده ارتباط
کلید اصلی برقراری رابطه با دوام با مشتری ایجاد ارزشهای برتر و رضایتمندی زیاد میباشد.
ارزشمندی نزد مشتری: جذب کردن و حفظ مشتری کار سختی است و مشتریان معمولا با حجم زیادی از تامین کننده ها رو برو میشوند که ولی مشتری معمولا از بین شرکت ها و محصولات آنها شرکتی و محصولی را انتخاب میکنند که بیشترین ارزش درکه کننده از دید مشتری را ارائه میدهد.
رضایت مندی مشتری: مقداری از میزان کارایی درک شده نسبت به انتظار اوست. مثلا اگر محصول کمتر از حد مورد انتظار باشد مشتری ناراضی و اگر در حد انتظار او باشد مشتری راضی، اگر بیش از حد انتظار باشد مشتری بسیار راضی و خشنود خواهد شد. شرکت های برجسته بازاریابی به درک رسیده اند که اگر فعالیت زیادی ایجاد کنند باعث افزایش وفاداری مشتریان میشوند معمولا در حد توان خود شرکت ها به مشتریان وعده میدهند و سوددهی میکنند که بیش وعده خود عمل کرده و ایجاد رقابت زیادی میکنند.