زاده تهرانم به سال ۱۳۶۱٫ نامم میثم و نام خانوادگیام نصیری است. دوران تأثیرگذارِ تحصیلاتِ اولیه را در دبیرستان شُکرایی به پایان بُردم و در سال ۱۳۸۳ ، با دنیایی انگیزه و اشتیاق، دانشجویِ رشته مترجمی زبان انگلیسی شدم، در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب. هم رشته و هم دانشگاهم را دوست میداشتم، اما با اتمام مقطع کارشناسی، خصوصاً با تسلطی که بر رشتهام یافته بودم، به دنبال تجربهای جدید در حوزه وسیع و چالشبرانگیزِ علوم انسانی بودم؛ و عزمم جزم بود تا نزدِ پیشکسوتترین و متبحرترین اساتید رشته مدیریت، به دانشاندوزی بپردازم.
لطف ایزد رفیق راهم شد و این مهم در سال ۱۳۸۸ با کسب رتبه ۲۵ و دانشجو شدن در مقطع کارشناسی ارشد دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی در گرایش استراتژی، محقق گردید. دروازههای دنیای جدیدی در برابرم گشوده شد و معلمانی گرانقدر در این محیطِ فکری و پژوهشیِ جذاب راهنمای من شدند و همواره بر خود وظیفه میدانم از بزرگانی چون پروفسور رحمانسرشت، پروفسور اعرابی و دکتر ناصحیفر به نیکی یاد کنم، چرا که علاوه بر آموختنِ اصول مدیریت، به واقع تمامی ابعاد زندگی مرا تحت تأثیر قرار دادند.
در همین ایام، زندگی کاری و جایگاه سازمانی من، دستخوش تغییراتی اساسی شد؛ آشنایی و همکاری با عزیزان فرهیختهای چون دکتر علیرضا کریمی از یکسو ، و از سوی دیگر حضور در مرکز پژوهشهای بازرگانی دولتی، باعث شد سطح کیفی فعالیتهای شغلی و به تبعِ آن، شخصیتِ کاری من، وارد مرحله ای دیگر شود. در کنار اینها ، فرآیندهای کاری، گذر زمان، تجربه اندوزی و میل بی اندازه به تعالی در اندیشه علمی مدیریت، روز به روز مرا در مسیری که انتخاب کرده بودم، مصممتر میساخت.
تا جایی که به وضوح احساس کردم برای احاطه هر چه بیشتر بر مباحثِ راهبردی و تأثیرگذاری مثبت بر سیستمهای مدیریتیای که در حال یا آینده هدایت یا مشاوره آنها را بر عهده خواهم گرفت، ضروری است دانش خود را در عرصه مدیریت، هر چه بیشتر توسعه دهم. حتی وقتی در بهار سال ۱۳۹۲ در کنکور دکتری مدیریت علیرغم کسب رتبه ۳۵ ، در مصاحبه علمی نتوانستم پذیرفته شوم، از تلاش دست برنداشتم.
زندگی و شاید از همه بیشتر، علم مدیریت، به من آموخته است که صبر و عزم و کوشش، هر چیزی را میسر میسازد. هدفی که تعیین کرده بودم، باید محقق میشد. بالاخره در سال ۱۳۹۳ ، دانشجوی مقطع دکتری مدیریت در باسابقهترین دانشگاه ایران شدم. در سال ۱۴۰۱ نیز مجدداً توفیق این را داشتم که در دانشکده مدیریت این دانشگاه با استاد ارجمند جناب آقای دکتر مجتبی امیری دوره پسادکتری را به مدت یکسال در حوزه مدل های بازاریابی کسب و کار B&B سپری نمایم.
حالا باید صادقانه اعتراف کنم که ورود به دانشگاه تهران و به ویژه، دانشکده مدیریت آن که خاستگاه این رشته در کشورمان است، و پشتوانه ای غنی از چندین دهه اعتبار علمی و پژوهشی به همراه دارد، مهمترین رخداد دهه سوم و چهارم زندگی مرا رقم زده است و حال، هر روز خدای را شاکرم که میتوانم چیزهایی بیاموزم و بیاموزانم که توأمان، علاقه و مسئولیت منند. علاقه ام به مدیریت و مسئولیتم نسبت به میهن و مردمم و فضای کسب و کار… کیست که نداند علاجِ بسیاری از بیماریهای اجتماعی و اقتصادیِ ایرانِ ما ، مدیریت اصولی است؟!
افتخار می کنم که فارغ التحصیل حوزه مدیریت بازرگانی در مقطع دکتری و پسادکتری از دانشگاه تهران هستم و مباهاتی ندارم جز این که در کنار گذران این زندگی و کسب معاش که به هر حال وظیفهای است که هر کس در قبال خویشتن بر عهده دارد، بتوانم علمم را برای سامان دادن به سرزمینم به کار بندم توفیقی است که از حق میطلبم.