درنگی بر مفهوم مذاکره
مذاکره چیست ؟ و چه اثراتی دارد و چه مشکلاتی را حل می کند و چگونه می توان از آن برای توفیق در اهداف و رفع اختلاف کمک گرفت وحتی از عدالت دفاع نمود؟ در واقع در تاریخ و جهان بشری فنون و رموزی هست که در آن بعضی می توانند از مذاکره به توافق برسند و بعضی چنین توانایی را ندارند . کلیه فنون و موری که جهت توافق در مذاکره مورد استفاده قرار میگیرد تحت عنوان مذاکره هستند.
مذاکره می تواند به پرسشهای زیادی در مورد توافق بین افراد جواب دهد، چرا در خانواده برا ی رفع اختلاف یا مثلاً خواستگاری می گویند بهتر است یک فرد ذی نفوذی مثل شوهر عمه این کار را انجام دهد؟ چرا در سازمانها و ادارات می گویند برای گرفتن امکانات فلان مسئول را بفرستید و یا فلانی نرود؟ علت این است که افراد دارای سبکها و توانائیهای متفاوتی در مذاکره کردن هستند. مذاکرات نادرست مانع پیشرفت کاری می شوند. و اتلاف انرژی ، وقت و منابع مالی را در بر دارند. آیا افراد به وضعیت و نوع مذاکره خود برای رفع اخلاف و کسب توافق توجه می کنند؟ آیا مدیران ما قبل، و یا حین مذاکرده از خود می پرسند چه بهتر بود می گفتم ؟ یا چه بهتر بود می کردم؟
جادارد به این نکته توجه کنیم که مذاکره در روزگار ما خود یک تخصص است ومذاکره اصولی بخاطر اصرار در اجتناب از عصبی شدن و عصبی کردن و موضع گیری، در هنگام مذاکره یکی از عوامل مهم بهداشت روانی و روابط حسنه بامردم و کار است و به نظر می رسد برای حل مشکلات روابط انسانی و کاری راه حلی بهتر از بازنگری و مذاکره نمی توان یافت و می توان با اطمینان مذاکره را با محبت قرین دانست . زیرا محبت خود نوعی مذاکرده ومذاکره خود نوعی محبت است و تصمیم گیری درباره شیوه مذاکره دشوار است ، زیرا مردم هر کدام به سبکی معتقدند و هر کدام تا جایی پیش می روند . و می توان گفت علت اکثر عدم موفقیت های سازمانهای ما این است که مدیران آنها به روش و سبک مذاکره خود و طرف مقابل توجهی نمی کنند. و خصوصاً در سطوح کلان و بین المللی مدیران ما بی توجه به سبکهای مذاکره طرف مقابل ، با آنها سرپای میز مذاکره می نشینند. و در نتیجه به زودی از مذاکره خسته می شوند یا به طرف مقابل امتیازات فراوانی واگذار می کنند.